برای تویک







سلام تویک. تو الان سربازی هستی، حتی واسه عید هم نیومدی تهران. بیخودی برات آفلاین نمی ذارم وقتی می دونم چک نمی کنی. نامه هم که می گی نمی رسه. خب مطلب می نویسم تو این وبلاگی که هیچ وقت نمی خونی. بقیه هم بخونن.به تخمم. می دونم. کار بیخودی می کنم. عادتمه.

دلم که برات تنگ شده. خب فکر می کردم میای تهران. این چند روزه تو این کثافت خونه که در ایام نوروز فقط کثیفه تنها بودم. مامان اینا بروجرد بودن.تو چه جوری تنهایی رو تحمل می کنی؟ آدم حتماً نباید هیچ کس دور و برش نباشه تا تنها باشه. به ازای هر یه آدمی که از دایره ی روابط واقعیت می ره بیرون تو یه بار تنها می شی. شاید اگه هیچ کس رو نداشته باشی اون وقت تنها نشی. خنده دار می شه نه؟

می دونی برای من چی مهمه؟ این که دوستم داشته باشن. ریدم، نه؟ بعضی وقتا فکر می کنم خب تو دوستم داری یا نه. شاید از این که جوابشو واقعاً نمی دونم انقدر حال می کنم. شاید می ترسم، از این که مثل بقیه... رو بشه که اشتباه می کردم. جدیداً به یه نتیجه ای رسیدم. برای آدما جمله ی دوستت دارم یعنی می تونم باهاتون سکس داشته باشم؟ بغل کردن هم همینه، حتی از هدیه گرفتن می ترسن..هه! احمقا!

می خوام هیچ کس رو نداشته باشم. اصلاً می خوام همین جوری برای تو بنویسم. چون می دونم که نمی خونی و خیالم راحته که... تنها نمی شم.

این دفه ی آخری وقتی تو سوار ماشین شدی من تا خود میدون هفت تیر گریه کردم. مردم تو این مایه ها بودن که این یارو واسه شام غریبان چه زرزری می کنه. حالا چرا لباس زرد پوشیده! هه!می خوام یه چیزی رو راست بهت بگم. من ندیدم کسی اندازه ی تو تو زندگی بد شانس اشه. اصلاً همیشه فکر می کردم مال قصه هاست... یارو از اول عمرش بد شانسه. ولی بهت حسودیم می شه. با همه ی شادی هایی که نداری بهت حسودیم می شه. چون بزرگ ترین زجر رو نداری. تنهایی رو.

فکر کردم کاش با مامان اینا می رفتم مسافرت. ولی الان فکر می کنم باید با حقایق رو به رو بشم. خسته شدم. هر آدمی رو که بیش تر دوست دارم بیش تر از من بدش می آد.وقتی آدما رو دور می کنم تازه نزدیک می شن.اصلاً یه وضع گهیه... می دونم که سرت تو این کارا نیست. زنگ زدم خونه تون داداشت گفت نمی آی عید. من نمی دونم حالا که تو رفتی تو اون خراب شده سربازی، هم باید سیل بیاد هم زلزله؟ نگرانت بودم. حداقل نگرانیم برطرف شد.نگران از نگریستن میاد.

چرت گفتم. به تخمم نیست که بقیه اینو می خونن. انگار دارم رعایت می کنم. نمی دونم چرا با تو حرف می زنم... می خوام به همه ی آدمای دور و برم بگم ازشون بدم می آد. که همه شون دارن فیلم بازی می کنن. غیر از دو سه تا که موقتاً دوستم دارن. دوست دارم. و کاش زودتر ببینمت.










                                                                             کاش شاد باشی

                                                                                                خدافظ





























پ ن : این همه به مردم گفتم کوتاه بنویسین. تو که لالایی بلدی چرا گریه ت نمی آد؟
نظرات 6 + ارسال نظر
سروش جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:40 ب.ظ http://www.abmoghatar.persianblog.com

برای تویک رو خوندم...
میخوام براتون بنویسم...برای تو و تویک.مرتیکه به قول تو بدشانس.
هروقت نوشتم بهت لینک میدم.

دوستت........ جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ب.ظ

حیف ما...وماها...............یادت باشه.

بهروز شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 07:42 ب.ظ http://empty.blogsky.com


what shall we use
to fill the empty spaces
? where we used to talk
? how shall i fill the final places
? how can i complete the wall

کامران برارت سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:38 ق.ظ

دیونه دوست دارم
دارم میمیرم برای یه لحظه دیدنت . اونقدر دوستت دارم که آخرش یا تورو می کشم یا خودم خفه میشم تو این دریا با این قایقکشتی کج و کوله ی بی سکان نفرت انگیز.........

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ق.ظ

Ohoh, risham enghadr mikhare ke kharamo gaeede! Mikham eslah konam, vali in chandvakhte enghadr shookoolat khordam (eine gavv) ke jooshaye sooratam mirize biroon; khob berize...engar masalan Roshane bijoosh ba Roshane bajoosh che farghi mikone!! Nemidooan in manam ke badjoori ridam, ya donya in sheklie...Nemidoonam in faze gohi ke toosh miram, estelahan GOOZ sedash mizanam, yejoor kheradobineshe, ya faghat daram besadegi maskh misham; daram bozorg misham; tabdil misham be charkh dandeye bi hesso naomido bi-tafavot tooye in machine gonde: jameye sanaatie post-modern!!! az hameye ina ke begzarim, ki ahamiat mide...neveshtane manam inja, mesle neveshtane to vasse doostete, har chi ke nemitoonam be hich kas begam, chon hich kas goosh nemikone, miam inja minivisam, engari ba khodam harf mizanam...donyaye divooneie

جمشید پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:16 ب.ظ

تو بری من که برات از اینا نمینویسم!!!!!!!!!!!!!۱

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد