مردن مثل پرواز است.
در ژاپن مرده ها را آرایش می کنند و بعد خاک می کنند.
( بالش های هتل بوی ضد عفونی می دهند
و هیچ وقت بوی موهایت را نمی گیرند)
در هند مرده ها را می سوزانند
و فکر کنم خاکستر جسد دختر گاندی بود
که با هواپیما روی اقیانوس ریختند تا غذای ماهی ها شود.
چون خودش این طور خواسته بود.
( به دو دلیل به تو نیاز دارم:
۱ـ بدون تو نمی توانم بچه دار شوم، می میرم.
۲ـ بدون تو می میرم. )
در ایران همه چیز روال عادی و همیشگی خودش را طی می کند.
در صف آدم ها و بارها می ایستی،
یک آقا که به هیچ وجه شبیه عزراییل نیست پاسپورت و بلیطت را چک می کند،
بار ها و وسایلت را زیر دستگاه می گذاری و
دیگر نمی بینمت.
روی شیشه ها کاغذ سفید چسبانده اند.
فرودگاه امام خمینی مثل سینما پردیس ملت شیشه ای است،
و حتی اگر از تلویزیون ها فیلم خنده دار هم پخش کنند
بعضی آدم ها با دستمال یا با دست هایشان اشک هایشان را پاک می کنند.
روی شیشه ها کاغذ سفید چسبانده اند.
نه هواپیما را می شود دید،
نه ماهی ها را.
بعضی هایش را خوب فهمیدم
سلام
و اشک ماهی ها آب دریا را شور می کند.
سلام با شعر بروزم و شما دعوتید
میخواستم برات گل بچسبونم چرا اینجا گل نداره؟!
سلام
شماره ی اول از کتاب صفحات گرامافون به صورت زیر زمینی به چاپ رسید
جهت قبول نمایندگی فروش، خرید برای هدیه دادن به بهترین دوستانتان
و سایر موارد مشابه، کامنت خصوصی بگذارید.
kheili
kheili
dooost dashtam
khare man
_________________________________________________________________
سلام - دوس ندارم برم حج - - - ولی - - -
_________________________________________________________________
سلام ماکان شعرت را خواندم اما به نظر من بیشتر باید رویش کار کنی شعر های شما شبیه به شهرهای ترجمه هستش بوی شعرهای ترجمه ازش می اید
در ضمن با یک کار تازه به روزم ومنتظر نقد ونظر ارزشمندتان
مرکز فروش کتاب صفحات گرامافون:
حبیب محمدزاده *** شعر فارسی
کافه هفت : میدان هفت تیر،
قبل از پـل کریمخان، خ خردمند جـنوبی
لطفن اطلاع رسانی فرمایید
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مجموعه شعر "قزل آلای خال قرمز"
سروده مجید سعدآبادی
کتابفروشی دفتر شعر جوان
خیابان انقلاب، روبروی در اصلی دانشگاه تهران، پاساز فروزنده، طبقه پایین (منفی دو) پلاک 112
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پیراهنی کهنه هستم
چقدر برچسب های دوستت دارم
به من زده اند
چقدر وصله های عاشقی
آنقدر که به دست و پای
چوب لباسی می افتم
تا مرا ببرد به تنهایی کُمد
آنجا که خورشید
با دستگیره دَر
طلوع می کند
و با دستگیره دَر
غروب
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سلام دوست ادیب
با دو شعر به روزم
"""""""""""""""""""""""""""""""""""
.....
این آرزوی بیوه زنیست که اصرار داشت
در شعر های من باشد
چیزی نمی گویم
.........
""""""""""""""""""""""""""""""""""""